پيام
+
يا رب چه شد گروه طبيبان شهر ما
سر بر من فتاده به بستر نميزنند...
زمزمه نسيم
00/10/1
جوادتبريزي
عالي@};-،...اين آخرين شعراستادشهريارتبريزي است.....ياران چرا به خانه ما سر نمي زنند
آخر چه شد که حلقه بدين در نمي زنند
دايم پرنده اند به هر بام و بر دلي
ديگر به بام خانه ما سر نمي زنند
پنداشتند همچو درختي تكيده ام
سنگي از آن به شاخه بي بر نمي زنند
چرخد نظام كار به دوران به سيم و زر
دستي به كار مضطر بي زر نمي زنند
جوادتبريزي
يا رب چه شد گروه طبيبان شهر ما
سر بر من فتاده به بستر نمي زنند.....مردم دريغ مرده پرستند شهريار
كاندر حيات سر به هنرور نمي زنند.
عقيل صالح
متشکرم، بله، بنده را نيز خوشتر آمد که بيتي از آخرين شعر استاد را با دوستان اينجا به اشتراک بگذارم.
mariii
تنت به ناز طبيبان نيازمند مباد رفيق همبلاگي گرامي
عقيل صالح
متشکرم عضو گرامي پارسي يار .