پيام

عقيل صالح
100/10/7

+ من از براي مصلحت در حبس دنيا مانده ام حبس از کجا، من از کجا، مال که را دزديده ام؟!

احسنت چوخ گوزل......در حبس تن غرقم به خون وز اشک چشم هر حرون دامان خون آلود را در خاک مي ماليده ام

{a h=Tabrizi246810}جوادتبريزي{/a} اشعار حضرت مولانا رو دوست دارم، متشکرم. جوابيه شما هم شعر قشنگيه اما سنگين.

{a h=aqilsaleh}عقيل صالح{/a} ِ آري مولانا فوق العاده است ودرسخنراني هايم ازآثارمولانا بيشتراستفاده مي کنم،

سرشارم از پنهان شدن ، آوارم از ويران شدن ، در حيرت از ديوان شدن ، همخانه ي مهمان شدن

از مطالعه اين فيد اينهم به ذهن حقير رسيد که مکتوب شد . اما جناب تبريزي ، در حبس تن غرقم به خون ، از اشعار خودتان است ؟ خيلي نظرم را جلب کرد !

{a h=Tabrizi246810}جوادتبريزي{/a} موفق باشيد، کاش ميشد از فايلهاي سخنرانيتون اينجا به اشتراک بگذاريد تا استفاده کنيم.

{a h=ravandi}‍‍‍‍ راوندي {/a} سلام استاد، اشعار از خودتونه؟

عالي وپرمضمون

{a h=aqilsaleh}عقيل صالح{/a} ممنونم، فايل هاش دست خودم نيست،قبلا محسن آقا،تنظيم وپياده سازي مي کرد،

{a h=aqilsaleh}عقيل صالح{/a} سلام و درود بر شما ، بله همانطور که عرض کردم و در فيد جناب تبريزي هم اشاره نمودم در آن حوالي قبل از ظهر طبع شعرم گل کرده بود .

{a h=Tabrizi246810}جوادتبريزي{/a} جناب تبريزي بزرگوار ، در حبس تن غرقم به خون ، از سروده هاي خودتان است ؟

{a h=ravandi}‍‍‍‍ راوندي {/a} جناب راوندي عزيز، اين واژه را ازخودمولانا عاريت گرفتيم.

{a h=Tabrizi246810}جوادتبريزي{/a} باور نکردني ست اينهمه در اوج سخن گفتن آنهم در آن زمان و مکان !

به نظرتان گفتگو در اينجا خيلي کتابي نشده است؟:)

من واقعا به داشتن اساتيدي چون شما افتخار مي کنم جناب راوندي و آقاي تبريزي@};-

{a h=aqilsaleh}عقيل صالح{/a} ضمن عرض تشکر از لطف شما ، بنده که شايد فقط استاد در کار خياطي باشم که آنهم از لطف خداست و ديگر اينکه بارها تايپ محاوره اي و اين غلط گيري نرم افزار موجبات دردسر شده ! لذا از ترس اينکه ما چيزي بنويسيم و خودش تصميم بگيرد بدلخواه تغيير دهد کلا لحنمان عوض شده که اين هم خب بد نيست .

چرا که بد باشد، خيلي هم نکوست.

{a h=aqilsaleh}عقيل صالح{/a} کاش باز گرديم با هم به عهد باستان آن زماني که سرودند داستان راستان