شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ خواب ديدم قيامت شده است. هرقومي را داخل چاله ‏اي عظيم انداخته و بر سرهر چاله نگهباناني گرز به دست گمارده بودند الا چاله‏‌ي ايرانيان. خود را به عبيد زاکاني رساندم و پرسيدم: «عبيد اين چه حکايت است که بر ما اعتماد کرده نگهبان نگمارده ‏اند؟»
گفت:.... مي‌دانند که به خود چنان مشغول شويم که ندانيم در چاهيم يا چاله."خواستم بپرسم: «اگر باشد در ميان ما کسي که بداند و عزم بالا رفتن کند...» نپرسيده گفت: گر کسي از ما، فيلش ياد هندوستان کند خود بهتر از هر نگهباني پايش کشيم و به تهِ چاله باز گردانيم!
*قاصدك*
:'(
mariii
{a h=aqilsaleh}عقيل صالح{/a} تو چاله بهتون ناهار دادن؟؟؟؟
mariii
زيبا بود و درد ناک
{a h=haftaamancom}mariii{/a} غذا مهم نيست.
mariii
{a h=aqilsaleh}عقيل صالح{/a} تيکه کلام سيد هست :)
عقيل صالح
رتبه 0
0 برگزیده
484 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
عقيل صالح عضو گروهی نیست
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله تير ماه
vertical_align_top